حاکمیت نظم و قانونمداری از مهمترین مؤلفههای اجتماعِ بهسامان است که بستر امنیت و آرامش را برای سیر افراد در جهت اهـداف فـردی و جمعی امکانپذیر میسازد. دستیـابی به جامعـه بهرهمند از نظم عمومی، نیازمند وجود قوانین مربوط و مابازای قانونی مناسب برای اجرای این قوانین است. بیشک مهمترین ضامن اجرای قوانینِ دارای جنبه نظم عمومی، دولتها و نهادهای اجتماعی قضایی و انتظامی هستند؛ اما توجه به اخلاقیات، حاکی از وجود مابازای اخلاقی و درونی برای رعایت قوانین یادشده است. ازاینرو هماهنگی و همراهی الزامات خارجی و درونی، مهمترین دستاورد برای رسیدن به نظم عمومی خواهد بود. در تحقق این هدف، مفهوم وجدان اخلاقی با توجه به کارکردهای آن، نقش اساسی دارد. در این نوشتار با مراجعه به آرای اندیشمندان، ضمن مفهومشناسی «وجدان اخلاقی»، تأثیر این عاملِ در دسترس و همگانی برای تربیت افراد اخلاقی و بهتبع آن تشکیل جوامع اخلاقی که نظمداری و قانونمداری را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند، بررسی شده و تلاش گردیده است تا مفهوم اخلاقی وجدان به صورتی کاربردیتر ارائه شود.