پژوهشگران اخلاقی، اخلاق را به دو قسم فردی و اجتماعی تقسیم میکنند. آیا چنین تقسیمی صحیح است و اگر آری با چه معیاری؟ از طرفی کدام بر دیگری مقدم است؟ اخلاق فردی به چه دلیل و اخلاق اجتماعی با کدام معیار؟ چند دیدگاه را میتوان در این زمینه پی گرفت؛ ازجمله اینکه اخلاق فردی متعلقش خود فرد است و به دیگری سرایت نمیکند یا اخلاق فردی غایت و مطلوب و منافعش به فرد میرسد نه دیگران، نکته دیگر بحث ارزشگذاری است که اخلاق فردی را به اخلاق خودگروانه تفسیر کردهاند و اخلاق اجتماعی را به دیگرگرایی. همچنین آموزههای دینی و تأکیدی که بر برخی صفات اخلاقی دیگرگرایانه مثل اهتمام به امور دیگران، خیرخواهی و مهربانی و رحمت و شفقت به دیگران، ارزش این نوع از اخلاقیات را در مقابل اخلاق فردگرایانه مطرح نموده است، این مقاله درصدد ارزیابی معیارهای مذکور است و نشان خواهد داد براساس روح توحیدی اسلام و ارزش کمال نهایی و سعادت انسان، اخلاق اجتماعی در خدمت یک نوع «فردگرایی تعالیمحور» است که در آن انسان برای عبودیت که همان غایت خلقت انسان است و همه اعمال و توجهات اجتماعیاش توجیه خواهد شد. در این مقاله براساس آموزههای اخلاق اسلامی بهویژه آیات قرآن، پنج دلیل اصالی بودن اخلاق فردی، توجه به متعلق اوامر الهی، غایت اخلاق، موضوع اخلاق و دایره مسئولیت اخلاقی انسان برای این دیدگاه ارائه خواهد شد.