یکی از نگرشهای مطرح در فلسفه اخلاق، خودگرایی است. این مکتب قائل است که انسان باید به گونهای رفتار کند که بیشترین خیر و منفعت خود را تأمین کند. نظریه خودگرایی در دو دیدگاه خودرایی اخلاقی و خودگرایی روانشناختی تبلور پیدا میکند. این دو نظریه مذکور از جهاتی دارای اشتراک و از جهاتی دارای تمایز و افتراق میباشند. در این مقاله با رویکرد تحلیلی ـ توصیفی به بررسی خودگرایی اخلاقی و خودگرایی روانشناختی و نیز طرح و نقد ادله هر یک پرداخته میشود. همچنین استدلال مبتنی بر حب ذات در نظریه خودگرایی نقل و رابطه آن با فلسفه اسلامی بیان میشود.