نظریه احساسگرایی یکی از مهمترین و در عین حال افراطیترین نظریات غیرشناختی در حوزه اخلاق محسوب میشود. این نظریه از طرف آلفرد آیر (1910 ـ 1989) و تحت تأثیر آموزههای حلقه وین و فلاسفه تحلیلی کلاسیک دوره اول نظیر: فرگه، راسل، مور و ویتگنشتاین به مهمترین نظریه اخلاقی قرن بیستم مبدل شد. این نظریه معتقد است که اخلاق چیزی جز ظهور احساسات و عواطف فردی نیست. چنین نگرشی به اخلاق صرف نظر از ازاله عقلانیت و سوق دادن احساسات در وادی معرفتشناسی به نسبیگرایی اخلاقی منجر خواهد شد. در این پژوهش ما صرفاً به بررسی و نقد احساسگرایی در پرتو توجه به اصل تحقیقپذیری بهعنوان مهمترین آموزه حلقه وین خواهیم پرداخت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی به این نتیجه نائل شده که نظریه احساسگرایی چیزی غیر از آموزه تحقیقپذیری حلقه وین ندارد. در واقع با نقد این اصل، عملاً نظریه احساسگرایی فاقد هرگونه وجاهت علمی در حوزه اخلاق قلمداد میشود.