براساس بازتقریری از اخلاق فضیلت، عمل، درست است،تنها اگر چیزی باشد که فاعل فضیلتمند در این شرایط انجام خواهد داد. ازجمله ایرادهای معناشناختی که براین دیدگاه وارد شده، ایراد «درست اما غیرفضیلتمندانه» است که براساس آن، خطاست که عمل درست را براساس فعل فاعل فضیلتمند تبیین کنیم، زیرا گاهی فرد غیرفضیلتمند در شرایطی است که فاعل فضیلتمند هرگز در آن شرایط قرارنخواهد گرفت. در پژوهش حاضر، ابتدا به تحلیل این مشکل پرداخته و نشان خواهیم داد که ایراد مزبور ناشی از خلط حوزه تعیین وظایف و ارائه هدایت عملی، با محدوده ارزیابی افعال است، درنتیجه در مقام «هدایت عمل»، عمل درست است، اگر و تنها اگر، چیزی باشد که فاعل فضیلتمند در این شرایط تصمیم میگیرد، هرچند در مقام «ارزیابی عمل»، این تصمیم ممکن است «قابل تحسین» نباشد. بدینترتیب مواردی وجود دارد که فاعل «باید» عملی را انجام دهد، اما درعینحال نمیتوان عمل او را «درست»، بهمعنای «فضیلتمندانه» و «قابل تحسین» دانست. در پایان به ارائه راهحلهای کاربردیتری برای رفع این مشکل خواهیم پرداخت.