دانشجوی دکتری فلسفه اخلاق دانشگاه قم و مدرس دروس معارف اسلامی
چکیده: (2180 مشاهده)
این مقاله با تحلیل موضوع فنا به عنوان غایت کنش اخلاقی، به تقریری نوین از نظام اخلاقِ عرفانی ـ صدرایی توجه دارد. انسان برای ایصال به سعادت غایی خود ناگزیر است که مدارج هستی خویش را معدوم سازد: عدم قالب و عدم نفس و عدم روح. این گامها که به ترتیب معادل با مرگ طبیعی و اِنعدام نفس انسانی و فنا در توحید الهی هستند، ضمن همخوانی با مبانی تشکیکی ـ وجودشناختی حکمت متعالیه، با پاسخ به این پرسش که «در خوانش سلبی از ماهیت اخلاق، نقش فعل اخلاقی چیست؟»، امکان ارائه یک نظریه اخلاقشناسانه سلبی را فراهم میکنند. بر این قرار، مسیرِ تخلّق از پی سفر انسان به عالم اله آغاز میشود و پس از محوِ ماسوی الله پایان مییابد. با التفات به تمایز اخلاق دنیوی و اخروی و در عین توجه به حدیث قرب نوافل و فرائض، امتیاز این نظریه سلبی در تشخیص ماهیت اخلاق اسلامی نمایان میشود.