تفاوت نگاه به سرشت بایستگیهای اخلاقی، منشأ تنوع نظریههایی در این باب شده است. نظریه الزامات اخلاقی آیتالله لاریجانی یکی از آنهاست که به علت اعتقاد به معناداری و واقعیاتی نفسالامری، از سایر نظریهها متمایز شده است. این مقاله ضمن تبیین دیدگاه ایشان و بررسی اجمالی سایر نظریهها از نگاه خود ایشان، نظریه الزامات اخلاقی و عقلی را در سه حوزه معناشناسی، هستیشناسی و معرفتشناسی تحلیل و ارزیابی کرده است و ضمن اصرار بر اتقان و عدم تعارض بخشهای مختلف این نظریه، نقدهایی بر آن وارد کرده است؛ انحصار عقل در ادراک، قابل تأمل است و تأکیدهای قرآنی، روایی و فلسفی بر جایگاه عقل عملی و الزام و تدبیر آن نیز قابل توجه است. با توجه به جایگاه عقل در منابع مختلف و ترسیم دقیق آن، نحوه ادراک ما از احکام عقلی، نیازمند تفصیل بیشتری است که با لحاظ رویکرد مُدرکیت عقل، توجیهات مقدر دیدگاه فوق، به سمت تعارضات پیش خواهد رفت؛ اما اگر نگاه به جایگاه عقل تغییر کند، تدقیق اندیشمندان و ازجمله خود استاد لاریجانی در نظریه الزامات اخلاقی و عقلی، مقدمه تسریع در روند رسیدن به نظریهای جامع در باب نظریه اخلاقی اسلام خواهد شد.