بسیاری از فمینیستها قائل هستند نقشها و اشکال رفتاری ملازم با «جنسیت» زن بودن را جوامع مختلف بطور تاریخی تولید کردهاند. اخلاق فمینیستی تلاشی است برای بازنگری و بازسازی تفکر دوباره درباره جنبههای اخلاق سنتی غرب که تجربیات اخلاق زنان را بی ارزش و کم بها تلقی کرده است. و معتقدند در تاریخ دوهزار ساله اخلاق غرب صدای اخلاق زنانه غایب بوده لذا برای پایان دادن به این نابرابری و عدم تعادل میگویند: جنسیت نه تنها در اصل انسانیت، و نه در مسائل اخلاقی و رفتارهای اخلاقی تأثیرگذار نیست. فمینیسم با قائل شدن به تشابه زنان و مردان در حوزه رفتارهای اخلاقی نقشهای جنسیتی اخلاقی که نظام آفرینش برعهده هر یک از زن و مرد نهاده را فراموش کرده و با طرح مشابهت و همسانی زنان و مردان به اخلاق «زن مرد Androgyny» رو آورده است که این گونه نگرشها پیامدهای غیراخلاقی همچون نفی خانواده، همجنس گرایی و امحاء تفاوتهای فطری زنان و مردان را در پی داشته است. این نوشتار ضمن جریان شناسی نحلههای مختلف فمینیستی، در راستای نقد تأثیرگذاری آنها روی اخلاق، به پیامدهای اخلاقی دیدگاههای فمینیستی پرداخته است.