نظام هستی و انسان از منظر قرآن به «احسن» تعبیر شده است. با این وصف ما با مفاهیمی چون «هلوعیت» انسان در آموزههای قرآنی مواجهیم. حرصورزی و جزع، معنای هلوع بودن اوست. «هلع» این است که وقتی انسان به فقر میرسد، بیتابی و وقتی به بینیازی رسید، از دیگران منع میکند. در نکوهش یا ستایش هلوعیت، دیدگاههای متفاوتی ارائه شده است. در دو دیدگاه عمده یکی هلوعیت را جبلّی و انسان را طبعاً متصف به صفات مذموم میداند. در برابر این نظر، دیدگاه علامه «هلع» را خیر و سوء اختیار انسان را عامل تخریب آن میداند. در این میان برخی مثل قاضی باقلانی (به نقل فخر رازی) بین حالت نفسانی هلع و افعال ناشی از هلع تفکیک کرده و مذمتها را متوجه افعال میداند، نه حالت نفسانی هلع. مؤیدات چهارگانهای برای دیدگاه دوم وجود دارد: 1. تصریح حکمت 108 نهجالبلاغه به قلب و حالات متضاد که تفسیر خاص خود را دارد؛ 2. بیان امام سجاد×در مناجات شاکین و تحلیل آن؛ 3. تحلیل کلیت رذیلهها دربیان امام خمینی و تبیین آن؛ 4. دیدگاه فیض کاشانی و تأیید برداشت مختار نگارنده.